گزارشی از مراسم یادبود زندهیاد دکتر آیدا رستمی در وست ونکوور
هومن کبیری پرویزی – وست ونکوور
روز یکشنبه، سیام ژوئیهٔ ۲۰۲۳، مراسم یادبود زندهیاد دکتر آیدا رستمی، در کتابخانهٔ وست ونکوور برگزار شد.
در این مراسم که بهفاصلهٔ کوتاهی از زادروز زندهیاد دکتر آیدا رستمی (زادهٔ ۲۵ تیر – ۱۶ ژوئیه) برگزار میشد، تنی چند از اعضای جامعهٔ ایرانیان ونکوور و بهویژه پزشکان و پرستاران مقیم ونکوور بزرگ حضور داشتند.
دکتر کتایون رهنوردی، از برگزارکنندگان این برنامه، گفت که این برنامه در پاسخ به فراخوان آرمین رستمی، برادر زندهیاد دکتر آیدا رستمی، برای بزرگداشت یاد این پزشک فداکار و همچنین جمعآوری کمکهای مالی برای سازمانها و گروههای کمکرسانی به مجروحان و خانوادههای آسیبدیده در جریان انقلاب مهسا برگزار شده است. چندی پیش برادر دکتر آیدا رستمی با انتشار پیامی ویدئویی از جامعهٔ پزشکی خواسته بود بهمناسبت تولد خواهرش، به کسانی که نیاز دارند، خدمات درمانی رایگان ارائه بدهند.
دکتر آیدا رستمی پزشک عمومیای بود که بهصورت ناشناس در محلهٔ اکباتان تهران به معترضانی که در اعتراضات مجروح شده بودند و بهدلیل نگرانی از دستگیری به مراکز درمانی مراجعه نکرده بودند، در خانههایشان کمکهای پزشکی میکرد. او در ۲۱ آذر ۱۴۰۱ برای تهیهٔ وسایل مورد نیازش برای درمان مجروحان، از خانهٔ یکی از آسیبدیدگان خارج و سوار خودروی شخصیاش شد تا به یکی از داروخانههای شبانهروزی برود، اما پس از آن، دیگر از او خبری نشد. فردای آن روز، کلانتری اکباتان با خانوادهاش تماس گرفت و اعلام کرد که برای تحویل جسد او مراجعه کنند. در کلانتری به خانوادهاش گفته شده بود که علت مرگ او تصادف است. اما وقتی خانوادهٔ آیدا رستمی با اصرار درخواست کردند که پیکر او را ببینند، مشخص شد که جسدش هیچ شباهتی به بدنی که تصادف کرده باشد، ندارد. دستهایش شکسته، نیمهٔ راست صورتش له شده، بینیاش خرد شده و چشم چپش بهصورت کامل تخلیه شده بود. همچنین روی سایر اعضای بدن نیز بهصورت واضح جای چند کبودی به چشم میخورد. پس از انتشار خبر ربودهشدن و کشتهشدن آیدا رستمی، دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی سناریوی خود را از «تصادف» به «پرتشدن از پل عابر پیاده» تغییر دادند. در نامهٔ پزشکی قانونی، علت مرگ آیدا رستمی را «برخورد جسم سخت» نوشتند که نه برای مورد تصادف کاربرد دارد و نه برای پرتشدن از ارتفاع.
پس از صحبتهای دکتر رهنوردی، آنیتا شهریاری، هنرمند جوان شهرمان ونکوور، به آوازخوانی پرداخت. سپس بدری پزشکزاد، دو شعرش را برای حاضران خواند و بعد از آن دکتر مهیار اطمینان، چشمپزشک، به معرفی انجمن آیریس پرداخت.
انجمن غیر انتفاعی آیریس (IRIS) که برگزارکنندهٔ این برنامه هم بود، انجمنی غیرانتفاعی است که از سوی تعدادی از پزشکان و پرستاران در ونکوور پایهگذاری شده است. نام کامل این انجمن به انگلیسی Iranian Rescue for Injured eyeS است. هدف آیریس کمک به ایرانیانی است که در اعتراضات ۱۴۰۱ و در سالهای اخیر در ایران از ناحیهٔ چشم آسیب دیدهاند.
در اواخر سال ۲۰۲۲ بسیاری از ایرانیان به کشتهشدن مهسا امینی اعتراض کردند که این اعتراضات با سرکوب شدید مأموران امنیتی جمهوری اسلامی مواجه شد. از جمله این روشهای سرکوب، شلیک با تفنگهای ساچمهای یا پینت بال به چشمان معترضان بود. در وبسایت آیریس آمده است: «تخمین زده میشود که بیش از ۱۰۰۰ معترض بهطور کامل یا جزئی، بینایی خود را بر اثر برخورد مستقیم تراشههای پینت بال یا گلولههای ساچمهای از دست دادهاند که از سلاحهای نیروهای امنیتی شلیک شدهاند.
این نوع صدمات چشمی میتواند بسیار ویرانگر و تغییردهندهٔ مسیر زندگی افراد آسیبدیده باشد. برای بسیاری ازدستدادن بینایی دائمی است. چشم، یکی از معدود اندامهایی است که نمیتواند (بهطور کامل) پیوند زده شود. بههمین دلیل این قربانیان برای همیشه دچار آسیبهای عاطفی، روانی و اجتماعی خواهند شد.»
انجمن آیریس مأموریت خود را چنین تعریف کرده است:
«بهطور خاص، اهداف جامعهٔ ما این است که:
- در جریان درمان پزشکی به هر یک از معترضانی که در ایران دچار جراحت چشم شدهاند، کمک کنیم.
- در صورت امکان، در جمعآوری وجوه و سرمایه برای کسانی که قادر به پرداخت هزینهٔ درمان مربوط به چشم نیستند، کمک کنیم.
- قربانیان را به مراکزی هدایت کنیم که حمایت عاطفی و روانی برای آنها یا خانوادههایشان فراهم آورند.»
علاقهمندان برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ این انجمن و شیوههای کمک به آن میتوانند از وبسایت آیریس در آدرس https://irisfoundation.ca دیدن کنند.
در پایان برنامه، دکتر بهراد صدوقیان، پشت تریبون رفت و پس از ایراد سخنان کوتاهی، صدای ضبطشدهای از دکتر حمید قرهحسنلو را پخش کرد. دکتر حمید قرهحسنلو و همسرش فرزانه قرهحسنلو از بازداشتشدگان در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایراناند. دکتر قرهحسنلو، پزشک و متخصص تصویربرداری پزشکی است که در دادگاه انقلاب کرج به قتل یک مأمور در جریان مراسم چهلم حدیث نجفی در شهر کرج متهم شده است.
او بههمراه همسرش، فرزانه قرهحسنلو، در زمان بازداشت بهشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. دکتر حمید قرهحسنلو در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد ولی بعد این حکم لغو شد و به ۱۵ سال زندان تغییر یافت. متن پیام دکتر حمید قرهحسنلو از زندان کرج بهمناسبت برگزاری همایش همکلاسیهای ورودی ۱۳۶۷ در اردیبهشت ۱۴۰۲ خطاب به دوستان و همکلاسیهایش از این قرار است:
«بهنام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست
سلام به شما دوستان و همکلاسیهای عزیزم، خیلی خوشحالم که دوباره همایش صمیمانهای از ورودیهای ۶۷ برگزار میشود. انشاءالله اگر در همایشهای بعدی عمری باقی بود و از حبس آزاد شدم، حضوری خدمتتان برسم . امسال دختر و پسرم علی و آنیتا در خدمت شما هستند. توی زندگی برایم ثابت شده که آدم هر چه را از دست میدهد، در مقابل چیزی را به دست میآورد و بهعکس. بنده هم توی این حبس یکی از چیزهایی که به دست آوردم، این بود که متوجه شدم به یک گروه خیلی خوب، صمیمی و حمایتگر تعلق دارم و شاهد حمایتهای زیادی از شما عزیزان و جامعهٔ پزشکی بودم که بهواقع خودم را لایقش نمیدانم و بابت آن از تکتک شما عزیزان تشکر میکنم. همدلیهای شما باعث دلگرمی زیاد بنده بوده و است. بهقول حضرت مولانا پس زبان محرمی خود دیگرست / همدلی از همزبانی بهتر است. امیدوارم که دلتان پر از عشق و محبت باشد. باز هم بهقول حضرت مولانا در این خاک در این مزرع دل پاک / بهجز مهر بهجز عشق دگر بذر نکارید.* صحبت را با جملهای از مارتین لوتر کینگ جونیور که با مشی Non Violence و Passive Resistance با تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان مقابله کرد، تمام میکنم. ایشان میگوید: A man who won’t die for something, is not fit to live، کسی که چیزی نداشته باشد که برایش بمیرد، مناسب برای زندهبودن نیست یا اینکه بهتر است بگوییم ارزش زندهبودن را ندارد. بهامید آزادی همهٔ کسانی که در بندند. امیدوارم که این همایش به همهتان خوش بگذرد. در پناه حق باشید. بهامید دیدار.»
گفتنی است دو وزیر فدرال کانادا یعنی جاناتان ویلکینسون، نمایندهٔ نورث ونکوور و وزیر انرژی و منابع طبیعی کانادا، و همچنین تری بیچ، نمایندهٔ منطقهٔ برنابی نورث-سیمور و وزیر خدمات شهروندی کانادا، به این جلسه دعوت شده بودند که امکان حضور نیافتند ولی هر دو پیامهایی به برگزارکنندگان برنامه فرستادند. البته سینتیا بانبِری، دستیار جاناتان ویلکینسون، به نمایندگی از او در این برنامه حضور یافت.
جاناتان ویلکینسون در پیامی خطاب به دکتر کتایون رهنوردی، از برگزارکنندگان این برنامه، با سپاس از دعوتش به این برنامه و ابراز تأسف عمیق از عدم امکان حضورش، نوشت: «میدانم که برای شما و دوستان همکارتان چقدر دردناک است که همکارانتان را در این راه از دست بدهید. دلم با شما و همهٔ کسانی است که این رژیم صدایشان را خاموش کرده است.
میخواهم با کسانی که یاد دکتر آیدا رستمی را گرامی میدارند همصدا شوم. کسی که در حین مداوای مجروحان اعتراضات تهران پس از مرگ مهسا امینی، جان خود را به خطر انداخت. یک روز پس از مفقودشدن دکتر رستمی، جسد او به خانوادهاش تحویل داده شد – شواهد حاکی از آن است که او بهدست دولتِ [کشور] خودش به قتل رسیده است. او باید حالا ۳۷ ساله میشد. این ضایعهای غیرمنطقی و غمانگیز است که روح خانوادهٔ او، جامعه و ایران را زخمی کرده است و بسیاری از جوانان روشنفکر – آیندگان ملت – را در رنج [تحمیلی] از سوی حکومتی سرکوبگر قرار داده است.
دکتر حمید قرهحسنلو یکی دیگر از کادر پزشکی مورد هدف رژیم است که بهدلیل کمک به افراد درگیر در اعتراضات در ایران شکنجه و زندانی شده است. من کفالت سیاسی دکتر قرهحسنلو و همسرش فرزانه و عدهٔ دیگری را بر عهده گرفتهام.
من همچنان نام این افراد شجاع را به زبان میآورم و برای آنها و هزاران نفر دیگر که بهدلیل اعتراض به حکومت وحشی و ظالم ایران در زنداناند، عدالت میجویم.
باشد که روح همهٔ کسانی که مانند دکتر رستمی هرآنچه داشتند برای حمایت از حقوق ابتدایی انسانی ما، آزادی بیان و آزادی اجتماعات فدا کردند، در آرامش باشد.»
تری بیچ هم در پیامی به این برنامه، با عذرخواهی بهدلیل عدم امکان حضورش نوشت: «من واقعاً دوست داشتم در مراسم بزرگداشت زندگی دکتر آیدا رستمی در جشن تولد ۳۷ سالگیاش حضور داشته باشم. اکنون که بهمناسبت جشن تولد دکتر آیدا رستمی در اینجا گرد هم آمدهایم، نهتنها برای بزرگداشت زندگی فردی برجسته، بلکه برای گرامیداشت یاد و خاطرهٔ پزشکی شجاع و فداکار که بدون هیچ مرزی زندگیاش را وقف حرفه و مردمش کرد، دور هم جمع شدهایم. در شانزدهم ژوئیه زادروز و زندگی دکتر رستمی را گرامی داشتیم که در ۳۶ سال زندگی خود در این کرهٔ خاکی، در برابر خطرات و ناملایمات بزرگ، شجاعت و تعهدی تزلزلناپذیر از خود نشان داد. دکتر رستمی در دوران پرآشوب اکباتان و دیگر محلههای غربی تهران، بیباکانه به معترضان رسیدگی کرد و کسانی را که به دنبال عدالت و آیندهای بهتر برای ملتشان بودند، درمان کرد.
اقدامات او در آن روزهای پرتلاطم، نمونهای از روحیهٔ واقعی انساندوستی و شجاعت بود. علیرغم خطرات و پیامدهای احتمالی، دکتر رستمی ترجیح داد زندگیاش را برای مراقبت از مجروحان و تسکین دردمندان به خطر بیندازد. او فقط یک پزشک نبود. او مظهر امید، شجاعت و شفقت بود و به نمادی الهامبخش برای همهٔ ما بدل شد.
با اینحال، راهی که او برای پیمودن برگزید، خالی از خطر نبود. بیرحمی و بیعدالتیِ ناپدیدشدن او یادآور خطراتی بود که متخصصان پزشکی و معترضان بهطور یکسان در پیگیری عدالت و درمان در زمان ناآرامیهای مدنی با آن مواجه بودهاند. این حقیقتی جانسوز است که تلاشهای فداکارانهٔ او که باید مورد تجلیل و قدردانی قرار میگرفت، در عوض به چنین سرنوشت غمانگیزی منجر شد.
همانطور که بهیاد دکتر آیدا رستمی گرد هم میآییم، بیایید از دیگر متخصصان درمان که جانشان را از دست دادند و کسانی که هنوز بهناحق و بدون هیچ دلیل قانونیای در ایران در بازداشت بهسر میبرند، قدردانی و به آنها ادای احترام کنیم. فداکاریها و رنجهای آنها بر نیاز ما برای ایستادن در کنار هم و دفاع از جهانی که در آن پیگیری عدالت و تلاشهای بشردوستانه با درک، همدلی و حمایت تزلزلناپذیر همراه میشود، تأکید دارد.»
*شایان ذکر است که این بیت در اغلب منابع به این صورت آمده است:
در این خاک در این خاک در این مزرعهٔ پاک / بهجز مهر بهجز عشق دگر تخم نکاریم